
اول قرار بود فقط جائی باشه که جزوات دانشجوها رو روش آپلود کنم ولی بعد یکهو تبدیل شده به ...
و حالا در این وبلاگ سعی شده تا به آموزهای مدیریت اشاره ای گردد!
۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه
داستان
یكی بود یكی نبود مردی بود كه زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود.
هنگامی که آن مرد از دنیا رفت همه می گفتند به بهشت رفته است. آدم مهربانی مثل او حتما به بهشت می رفت.
در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی كیفیت فرا گیر نرسیده بود. بنابر این استقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد. دختری كه باید او را راه می داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به دوزخ فرستاد.
در دوزخ هیچ كس از شخصی دعوت نامه یا كارت شناسایی نمی خواهد هر كس به آنجا برسد می تواند وارد شود. مرد وارد دوزخ شد و آنجا ماند.
چند روز بعد ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه ی پطرس قدیس را گرفت:
این كار شما تروریسم خالص است!
پطرس كه نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده؟ ابلیس كه از خشم قرمز شده بود گفت: آن مرد را به دوزخ فرستاده اید و آمده و كار و زندگی ما را به هم زده.
از وقتی كه رسیده نشسته و به حرفهای دیگران گوش می دهد، در چشم هایشان نگاه می كند، به درد و دلشان می رسد. حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو می كنند، با یکدیگر صمیمی شده اند، همدیگر را در آغوش می كشند و می بوسند. دوزخ که جای این كارها نیست! لطفا این مرد را پس بگیرید!
نتیجه اخلاقی : با چنان عشقی زندگی كن كه حتی اگر بر حسب تصادف به دوزخ افتادی، خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند!
۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه
The Buddha explained how to handle insult and maintain compassion.
One day Buddha was walking through a village. A very angry and rude young man came up and began insulting him. "You have no right teaching others," he shouted. "You are as stupid as everyone else. You are nothing but a fake."
Buddha was not upset by these insults. Instead he asked the young man "Tell me, if you buy a gift for someone, and that person does not take it, to whom does the gift belong?"
The man was surprised to be asked such a strange question and answered, "It would belong to me, because I bought the gift."
The Buddha smiled and said, "That is correct. And it is exactly the same with your anger. If you become angry with me and I do not get insulted, then the anger falls back on you. You are then the only one who becomes unhappy, not me. All you have done is hurt yourself."
"If you want to stop hurting yourself, you must get rid of your anger and become loving instead. When you hate others, you yourself become unhappy. But when you love others, everyone is happy."
The young man listened closely to these wise words of the Buddha. "You are right, o Enlightened One, "he said. "Please teach me the path of love. I wish to become your follower."
The Buddha answered kindly, "Of course. I teach anyone who truly wants to learn. Come with me."
جراحي زيبائي
در اتاق جراحی که کم مونده بود مرگ را تجربه کند خدا رو دید و پرسید: آیا وقت من تمام است؟
خدا گفت:نه شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز دیگه عمر می کنید.
در وقت مرخصی خانم تصمیم گرفت در بیمارستان بماند و عملهای زیر را انجام دهد
کشیدن پوست صورت - تخلیهء چربیها(لیپو ساکشن) -عمل سینه ها و جمع و جور کردن شکم و فقط
به فکر رنگ کردن موهاش و سفید کردن دندوناش بود !!
از اونجايي كه او زمان بيشتري براي زندگي داشت از اين رو او تصميم گرفت كه بتواند بيشترين
استفاده را از اين موقعيت (زندگي) ببرد.
بعد از آخرين عملش او از بيمارستان مرخص شد
در وقت گذشتن از خیابان در راه منزل بوسیله یک آمبولانس کشته شد.
وقتی با خدا روبرو شد او پرسید: من فکر کردم شما فرمودید من 43 سال دیگه
فرصت دارم چرا شما مرا از زیر آمبولانس بیرون نکشیدید؟
خدا جواب داد : اِاِاِا شمايييييييد نشناختمتون !!!
۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه
علت درس نخوندن دانشجویان کشف شد
1) در سال 52 جمعه داریم و میدانید که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب 313 روز باقی میماند. |
۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه
اسرار روانشناسانی "امضاء" !!
۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه
يك ضرب المثل ژاپني و معادل فارسي آن!!
"If one can do it, U too can do it,
If none can do it, U must do it."
&
Its IRANIAN Version:
"If one can do it, let him do it.
If none can do it, why waste our time on it!!!!"