۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

يه شعر جالب

چندي پيش اين شعر به دستم رسيد، حيفم اومد كه شما رو از خوندن اون محروم كنم در نتيجه تصميم گرفتم منتشرش كنم شايد كسي شاعرش رو بشناسه



مگسي را کشتم

نه به اين جرم که حيوان پليديست بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر يک به صد است

طفل معصوم به دور سر من ميچرخيد

به خيالش قندم

يا که چون اغذيه ي مشهورش تا به آن حد گندم

اي دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبي بود

من به اين جرم که از ياد تو بيرونم کرد

مگسي را کشتم.

۴ نظر:

  1. انقدر دیر به دیر up می کنید دیگه کسی نظر نمیده اصلاً کسی سر نمی زنه، ولی جالب بود...

    پاسخحذف
  2. بسیار زیباست .
    عالی بود استاد خوشحال می شم به وب ما هم سری بزنید.

    پاسخحذف
  3. سلام
    قشنگ بود
    یعنی باحال بود
    رضا یوسفی

    پاسخحذف
  4. انواع عشق

    بعضی عشق ها مثله قصه نوحه ( از ترس طوفان ميان سراغت)
    . بعضی عشق ها مثله قصه ی ابراهيمه (بايد همه چيزتو براش قربانی کنی)
    . بعضی عشق ها مثله قصه مسيحه (آخرش به صليب کشیده میشی)
    . اما بيشتر عشق ها مثله قضيه موساست (يه کم که دور ميشی يه گوساله جاتو ميگيره)

    پاسخحذف